چرخه هایپ
اشتراک در

فهرست

✅ لینک مقاله کپی شد

چرخه‌‌ هایپ گارتنر

راهنمای عبور از موج هیجان تا رسیدن به ارزش واقعی فناوری

 

مدل Gartner Hype Cycle یکی از معتبرترین چارچوب‌ها در ارزیابی و مدیریت فناوری‌های نوظهور است. این مدل، مسیر تکامل یک فناوری را از مرحله‌ی ظهور اولیه تا بلوغ و بهره‌وری پایدار در پنج گام ترسیم می‌کند و نشان می‌دهد که هر نوآوری، پیش از دستیابی به ارزش واقعی، از دوره‌ای از انتظارات اغراق‌آمیز و افت هیجان عبور می‌کند.

هدف اصلی این مدل، مشخص کردن تفاوت میان هیاهوی رسانه‌ای و ارزش واقعی فناوری است؛ موضوعی که برای مدیران، سرمایه‌گذاران و واحدهای نوآوری اهمیت استراتژیک دارد. امروزه سازمان‌های پیشرو از این چارچوب برای پایش روندهای فناورانه، زمان‌بندی سرمایه‌گذاری‌ها و تصمیم‌گیری در مسیر تحول دیجیتال بهره می‌برند. در ادامه 5 مرحله‌ای که در شکل 1 می‌بینید را مرور می‌کنیم.

 

نمودار-چرخه هایپ

مرحله اول: محرک نوآوری (Innovation Trigger)

در چرخه هایپ، نخستین مرحله با عنوان محرک نوآوری شناخته می‌شود. این مرحله زمانی آغاز می‌شود که یک دستاورد فناورانه چشمگیر، مانند کشف علمی، پیشرفت تکنولوژیک یا معرفی محصولی تحول‌آفرین، توجه گسترده‌ رسانه‌ها، سرمایه‌گذاران و شرکت‌های نوآور را به خود جلب می‌کند.

در این مقطع، استارتاپ‌های نوپا شکل می‌گیرند، جریان سرمایه‌گذاری خطرپذیر افزایش می‌یابد و سازمان‌های پیشرو، نخستین پروژه‌های آزمایشی (Pilot Projects) خود را برای آزمودن پتانسیل فناوری آغاز می‌کنند.

با وجود هیجان عمومی و رشد سریع توجه بازار، هنوز شواهد کافی از سودآوری یا پایداری اقتصادی وجود ندارد. در نتیجه، بسیاری از فناوری‌ها در این مرحله در مرز میان امید و ابهام قرار دارند؛ جایی که آینده، هم فرصت‌آفرین است و هم پرریسک.

بر اساس تحلیل‌های گارتنر، در حال حاضر فناوری‌هایی مانند انسان‌های دیجیتال (Digital Humans)، برنامه‌های خود‌یکپارچه (Self-Integrating Applications) و یادگیری ماشین کوانتومی (Quantum Machine Learning)، نمونه‌های شاخص از مرحله‌ی محرک نوآوری در دنیا به‌شمار می‌روند. این فناوری‌ها در آستانه‌ی یک جهش مفهومی قرار دارند و توجه بازیگران کلیدی اکوسیستم فناوری، از شرکت‌های سرمایه‌گذاری و مراکز پژوهشی تا دولت‌ها را به خود جلب کرده‌اند. با این حال، هنوز فاصله‌ قابل‌توجهی تا بلوغ و کاربرد گسترده در مقیاس صنعتی دارند.

بر اساس تحلیل‌های گارتنر، فناوری‌هایی چون انسان‌های دیجیتال (Digital Humans) و برنامه‌های خود‌یکپارچه (Self-Integrating Applications) در مرحله‌ی محرک نوآوری قرار دارند؛ فناوری‌هایی در آستانه‌ی جهش مفهومی که هنوز تا بلوغ صنعتی فاصله دارند. فناوری کوانتومی نیز در مراحل ابتدایی چرخه هایپ است و با گـذار از فاز تحقیق به استقرار صـنعتی، به‌سرعت در حال تـبدیل‌شدن به یکی از محورهای رقابت جهانی دهه‌ی ۲۰۳۰ است.

این‌جا سرآغاز مسیر بلوغ فناوری است؛ نقطه‌ای که در آن، ایده‌ها و چشم‌اندازهای اولیه شکل می‌گیرند، اما مسیری طولانی و پرابهام تا پذیرش عمومی و ارزش‌آفرینی پایدار وجود دارد.

عملکرد بهینه سازمان‌ها در مرحله محرک نوآوری:

  1. توسعه قابلیت پیش‌بینی و رصد فناوری‌های نوظهور

سازمان‌های صنعتی باید توانایی رصد روندها، تحلیل سیگنال‌های ضعیف بازار و شناسایی فناوری‌های نوظهور با اثر بالقوه بر مدل کسب‌وکار خود را تقویت کنند. ایجاد ساختارهای پیش‌بینی مداوم در واحدهای استراتژی یا نوآوری، بستر لازم برای تحلیل منظم فرصت‌ها و تهدیدهای فناورانه را فراهم می‌کند.[۱] به ‌تعبیر گارتنر، در این فازها هدف «درک معنا» است، نه مقیاس‌دهی.[۲]

  1. طراحی چارچوب مدیریت ریسک و ارزیابی اولیه فناوری

با توجه به سطح بالای عدم‌قطعیت در این فاز، سازمان‌ها باید چارچوبی برای ارزیابی ریسک، هزینه و منافع بالقوه‌ فناوری‌های نو تدوین کنند. گارتنر توصیه می‌کند در صورت وجود پرسش‌های بی‌پاسخ درباره‌ امکان‌پذیری تجاری، سازمان‌ها تا زمان ظهور شواهد ملموس‌تر از سوی پیشگامان بازار، از ورود شتاب‌زده پرهیز کنند.[۳]

مرحله دوم: اوج انتظارات اغراق ‌آمیز (Peak of Inflated Expectations)

در این مرحله، توجه رسانه‌ای و هیجان عمومی پیرامون فناوری نوظهور به اوج می‌رسد. شرکت‌های تازه‌ وارد و سرمایه‌گذاران با هدف بهره‌برداری از موج هیجان وارد میدان می‌شوند و بازار با وعده‌های بزرگ و آینده‌نگرانه اشباع می‌شود.

این فاز زمانی شکل می‌گیرد که چند پروژه‌ی موفق اولیه باعث شکل‌گیری این تصور می‌شوند که فناوری به‌زودی تحولی بنیادین در صنعت ایجاد خواهد کرد؛ درحالی ‌که شواهد واقعی از اثربخشی و مقیاس‌پذیری هنوز محدود است.

در این مرحله از چرخه هایپ، رسانه‌ها با تمرکز بر داستان‌های موفقیت اولیه، تصویری اغراق‌آمیز از پتانسیل فناوری ترسیم می‌کنند و سطح انتظار بازار از واقعیت فراتر می‌رود. به‌دلیل کمبود داده‌های تجربی، بسیاری از پروژه‌ها به نتیجه‌ی ملموس نمی‌رسند و زمینه برای ورود به مرحله‌ی بعد، یعنی دره‌ی سرخوردگی فراهم می‌شود.

فناوری‌هایی مانند توکن‌های غیرقابل‌تعویض (NFTs)، شبکه‌های داده‌ یکپارچه (Data Fabric) و هویت غیرمتمرکز (Decentralized Identity) از نمونه‌های شاخص این مرحله در گزارش‌های اخیر گارتنر هستند. این فناوری‌ها با وجود جذب سرمایه و توجه رسانه‌ای گسترده، هنوز پایداری تجاری و ارزش عملیاتی بلند مدت خود را اثبات نکرده‌اند.

به‌طور کلی، این مرحله بازتاب‌دهنده‌ شکاف میان پتانسیل نظری نوآوری و توان واقعی آن در پاسخ به نیازهای کسب‌وکار است. عملکرد مؤثر سازمان‌ها در این فاز، نه در دنباله‌روی از هیاهو، بلکه در تحلیل انتقادی داده‌ها، اجرای آزمایش‌های محدود و تعریف شاخص‌های واقع‌گرایانه‌ بازده، نهفته است.

در مرحله‌ی اوج انتظارات اغراق‌آمیز، بهترین رویکرد برای شرکت‌های بزرگ و صنایع چندوجهی، مدیریت هوشمند هیجان است؛ نه انکار فناوری و نه ورود شتاب‌زده.

عملکرد بهینه سازمان‌ها در مرحله اوج انتظارات اغراق آمیز:

  1. ایجاد محیط‌های آزمایشی و پروژه‌های کم‌ریسک

در شرایطی که شواهد قطعی از سودآوری فوری نوآوری‌های فناورانه وجود ندارد، شرکت‌های بزرگ باید مسیر گذار از ایده تا نمونه‌ی اولیه (Proof of Concept) را از طریق پروژه‌های آزمایشی کوچک و همکاری هدفمند با استارتاپ‌ها طی کنند. ایجاد واحدهای داخلی استارتاپی (Internal Startups) و به‌کارگیری مدل‌هایی همچون Venture Client یا Venture Building، از مؤثرترین رویکردها برای آزمودن فناوری‌های نو در محیطی کنترل‌شده و با ریسک کمتر به‌شمار می‌روند.[۴]

  1. تقویت تعامل میان فناوری، کسب‌وکار و مدیریت ارشد

فناوری‌های نوظهور زمانی ارزش‌آفرین هستند که با اهداف عملیاتی و تجاری سازمان هم‌جهت شوند. سازمان‌های پیشرو با ایجاد ارتباط منظم میان واحدهای تحقیق‌وتوسعه، کسب‌وکار و مدیریت ارشد، اطمینان می‌یابند که تصمیم‌های فناورانه در مسیر استراتژی کلان سازمان قرار دارد.

به گفته‌ی گارتنر، هدف اصلی از به‌کارگیری چرخه هایپ نیز تسهیل همین همکاری میان ذی‌نفعان فناوری و کسب‌وکار است.[۵]

مرحله سوم: دره‌ سرخوردگی (Trough of Disillusionment)

این مرحله جایی است که هیجان اولیه فروکش می‌کند و کاربران اولیه گزارش می‌دهند که عملکرد واقعی فناوری با وعده‌های اولیه فاصله دارد. بازده سرمایه‌گذاری (ROI) کمتر از انتظار است و مشکلات فنی، محدودیت‌های زیرساختی و چالش‌های اجرایی نمایان می‌شوند.

در این فاز بسیاری از عرضه‌کنندگان اولیه از بازار خارج می‌شوند، سرمایه‌گذاران با احتیاط بیشتری عمل می‌کنند و توجه عمومی کاهش می‌یابد. تنها شرکت‌هایی که درک عمیق از فناوری دارند و بر بهبود کیفیت و بازتعریف کاربردها تمرکز می‌کنند، می‌توانند از این دره‌ی سرخوردگی عبور کرده و به مرحله‌ روشن‌بینی برسند.[۶]

هوش مصنوعی و کاربردها و مدل‌های مختلف آن از جمله فناوری‌هایی است که پس از پشت‌سرگذاشتن موج هیجان و انتظار، اکنون به مرحله‌ واقع‌گرایی و ارزیابی اثربخشی رسیده است. گزارش‌ها نشان می‌دهند که بیشتر سازمان‌ها هنوز به نتایج مورد انتظار از سرمایه‌گذاری‌های خود در حوزه‌ی هوش مصنوعی دست نیافته‌اند.      موضوعی که ضرورت بازنگری در استراتژی‌های پیاده‌سازی و مدیریت ارزش را برجسته می‌کند.

بررسی فناوری‌های نو با رویکرد چرخه هایپ، مثلا چرخه هایپ در حوزه‌ی هوش مصنوعی، این امکان را فراهم می‌کند تا کاربردها و مدل‌های مختلف فناوری به‌صورت منطقی و مرحله‌به‌مرحله تحلیل شوند. این رویکرد به سازمان‌ها کمک می‌کند تا فارغ از هیجان بازار، در هر مرحله استراتژی متناسب با سطح بلوغ فناوری را اتخاذ کنند.

عملکرد بهینه سازمان‌ها در مرحله دره‌ سرخوردگی

  1. حفظ تعادل میان یادگیری و کاهش هزینه‌ها:

سازمان‌ها باید به‌جای خروج کامل از پروژه، منابع خود را بازتخصیص دهند و روی تحلیل شکست‌ها، بهبود داده‌ها و بازطراحی مدل‌های کاربردی تمرکز کنند. این رویکرد زمینه‌ساز بلوغ فناوری در مراحل بعدی است.[۷]

  1. تمرکز بر شواهد عملکرد واقعی و مستندسازی تجربیات:

ایجاد بانک دانش داخلی از نتایج پروژه‌های شکست‌خورده یا نیمه‌موفق، به سازمان‌ها امکان می‌دهد از یادگیری سازمانی در تصمیم‌های بعدی بهره ببرند. تمرکز در این فاز باید از تبلیغات بیرونی به سمت یادگیری درونی و بازآفرینی مسیر ارزش تغییر کند.[۸]

  1. حفظ ارتباط با تأمین‌کنندگان باقی‌مانده و ارزیابی نسل دوم فناوری:

با خروج بازیگران ضعیف از بازار، عرضه‌کنندگان توانمندتر به توسعه‌ی محصولات نسل دوم می‌پردازند. در این فاز، سازمان‌های هوشمند با رویکردی تحلیلی، آن را فرصتی برای مشارکت‌های استراتژیک، مذاکره‌ی مجدد و کسب مزیت زودهنگام می‌دانند.[۹]

در دره‌ی سرخوردگی، فناوری از فاز هیجانی به فاز واقع‌گرایی وارد می‌شود. بازار پالایش می‌شود، بازیگران توانمند باقی می‌مانند و سازمان‌های یادگیرنده به برتری می‌رسند. بهترین رویکرد برای شرکت‌های بزرگ، تحلیل عملکرد، سرمایه‌گذاری هدفمند در حوزه‌های بهبود و آمادگی برای موج دوم رشد فناوری است.

مرحله چهارم: ‌شیب روشن‌بینی (Slope of Enlightenment)

در این مرحله، سازمان‌ها و کاربران اولیه که مزایای واقعی فناوری را تجربه کرده‌اند، از حالت آزمایشی به سمت پذیرش هدفمند حرکت می‌کنند. تمرکز بازار از وعده‌های هیجان‌انگیز به سمت افزایش بهره‌وری، استانداردسازی و توسعه‌ مدل‌های اقتصادی پایدار تغییر می‌یابد.

عرضـه‌کنندگان، نسخه‌های نـسل دوم و سوم محصولات خود را ارائه می‌دهند و شرکت‌های بیشتری بودجه‌ لازم برای پایلوت‌های گسترده‌تر اختصاص می‌دهند، هرچند سازمان‌های محافظه‌کار همچنان با احتیاط پیش می‌روند.[۱۰]

نمونه‌های فناوری در این مرحله

  • تحلیل متون (Text Analytics)
  • تحلیل شبکه‌های اجتماعی (Social Analytics)
  • پردازش جریان رویدادها (Event Stream Processing)

عملکرد بهینه‌ سازمان‌ها در مرحله شیب روشن‌بینی

  1. سرمایه‌گذاری هدفمند در کاربردهای اثبات‌شده:

در این مرحله، سازمان‌ها باید تمرکز خود را از آزمون مفهومی به سمت پیاده‌سازی هدفمند در حوزه‌هایی که شواهد موفقیت عملی وجود دارد، تغییر دهند. این رویکرد موجب افزایش بازده و تسریع در یادگیری سازمانی می‌شود.[۱۱]

  1. توسعه‌ی مدل‌های همکاری صنعتی:

سازمان‌ها می‌توانند با ایجاد اتحادها و همکاری‌های بین‌سازمانی، به استانداردسازی و توسعه‌ زیرساخت‌های مشترک کمک کنند. این اقدام موجب کاهش ریسک و هزینه‌های پذیرش فناوری و تسهیل مسیر بلوغ بازار می‌شود.

  1. یکپارچه‌سازی تدریجی فناوری در فرآیندهای عملیاتی:

سازمان‌های بالغ در این مرحله، فناوری را در فرآیندهای اصلی کسب‌وکار خود، از بازاریابی تا عملیات و زنجیره‌ تأمین، ادغام می‌کنند. این نقطه زمانی است که فناوری، از ابزار آزمایشی به مزیت رقابتی پایدار بدل می‌گردد.

مرحله پنجم: فلات بهره‌وری (Plateau of Productivity)

زمانی که فناوری از فاز نوآوری و آزمایش خارج شده و به جریان اصلی بازار راه می‌یابد، به مرحله فلات بهره‌وری می‌رسد. اکنون شواهد تجربی کافی از عملکرد آن وجود دارد، استانداردها و بهترین‌شیوه‌ها (Best Practices) تثبیت شده‌اند و ارزش تجاری فناوری برای بیشتر سازمان‌ها قابل اندازه‌گیری است. در این فاز پذیرش گسترده آغاز می‌شود، پایداری عرضه‌کنندگان شفاف‌تر و هزینه‌های استقرار کمتر می‌شود. در نتیجه، فناوری نه‌تنها به بلوغ عملیاتی می‌رسد، بلکه به یکی از ارکان رقابت‌پذیری سازمان‌ها تبدیل می‌شود.[۱۲]

عملکرد بهینه سازمان‌ها در مرحله فلات بهره‌وری

  1. استانداردسازی و نهادینه‌سازی فرآیندها:

سازمان‌ها باید بر یکپارچه‌سازی فناوری با فرآیندهای کسب‌وکار، تدوین رویه‌های استاندارد و انتقال دانش به سطوح عملیاتی تمرکز کنند. این رویکرد موجب افزایش کارایی، کاهش هزینه‌ها و تثبیت مزیت رقابتی پایدار می‌شود.

  1. تمرکز بر مقیاس‌پذیری و بازده اقتصادی:

فناوری‌هایی که به فلات بهره‌وری می‌رسند، وارد مرحله‌ای می‌شوند که بازده سرمایه‌گذاری (ROI) به‌صورت دقیق قابل سنجش و بهینه‌سازی است. در اینجا شرط اصلی پایداری و تداوم مزیت رقابتی، تمرکز بر تحلیل داده‌ها و بهبود مستمر بر پایه‌ی شاخص‌های عملکرد (KPI) است.

  1. گسترش همکاری‌های بین‌سازمانی و اکوسیستمی:

فناوری‌های بالغ، به‌ویژه در حوزه‌های داده و تحلیل، زمانی بیشترین ارزش را ایجاد می‌کنند که در قالب اکوسیستم‌های صنعتی و همکاری‌های بین‌سازمانی به‌کار گرفته شوند. سازمان‌ها در این مرحله باید از تمرکز صرف بر مالکیت فناوری به سمت اشتراک‌گذاری ارزش و داده حرکت کنند تا پایداری و نوآوری جمعی تقویت شود.

 

فراتر از هایپ، به‌سوی اثرگذاری واقعی فناوری‌ها

سازمان‌های پیشرو آینده آن‌هایی خواهند بود که با نگاهی هوشمندانه و تحلیلی به چرخه‌ی هایپ، توان تمایز میان فرصت‌های واقعی و موج‌های زودگذر را دارند. موفقیت در عصر نوآوری دیگر صرفاً به شناسایی فناوری‌های نوظهور وابسته نیست؛ بلکه به تبدیل نوآوری به مزیت رقابتی پایدار، تقویت ظرفیت‌های اجرایی و حفظ تاب‌آوری در برابر تغییرات سریع بازار بستگی دارد.

ارزش‌آفرینی در این دوران، نه از دلِ هیجان فناوری، بلکه از درک عمیق تناسب فناوری با نیازهای واقعی کسب‌وکار و فرهنگ سازمانی حاصل می‌شود. سازمان‌هایی که میان خلاقیت، استراتژی و اجرا تعادل برقرار کنند، در خط مقدم دگرگونی‌های صنعتی آینده قرار خواهند گرفت و از موج فناوری‌های نو، ارزش اقتصادی و اجتماعی ماندگار خلق خواهند کرد.

تصویر زهره لورک

زهره لورک

مدیر توسعه اکوسیستم

تصویر فرشاد مرحمتی‌زاده

فرشاد مرحمتی‌زاده

کارشناس ارشد توسعه بین‌الملل

نقش جدید مدیران‌ عامل: از مجری به معمار آینده

مدیران‌ عامل موفق دریافته‌اند که حفظ موقعیت فعلی کافی نیست. نوآوری و ساخت کسب‌وکار جدید به آن‌ها امکان می‌دهد تا سازمان خود را با روندهای تکنولوژیک، تغییر بازارها و نیازهای مشتریان هم‌راستا کنند. این یعنی توانایی دیدن فرصت‌ها فراتر از

ادامه مطلب >
crisis-human-main-pic

چگونه سازمانمان را برای بحران بعدی آماده کنیم؟

از سرمایه انسانی شروع کنیم بحران‌های شدید، پایداری سازمان‌ها را از طریق آسیب‌پذیرترین و در عین حال ارزشمندترین دارایی آن‌ها، یعنی سرمایه‌های انسانی، به چالش می‌کشند. در چنین شرایطی، مفهوم تاب‌آوری کسب‌وکار — که بر انطباق‌پذیری سریع و تداوم کار

ادامه مطلب >
resilience-main-pic

تاب‌آوری در استراتژی کسب‌وکار

 الزامی برای رهبران کووید-۱۹، رکود اقتصادی، ورشکستگی، رفتن منابع انسانی و … رخدادهایی هستند که ممکن است بدون هیچ پیش‌بینی قبلی، گریبان یک کسب‌وکار ‌را بگیرد و در نقطه‌ای از زیستش که دیگر هیچ عدد و آماری نوید بخش آینده‌ای

ادامه مطلب >
private-market-main-pic

آشنایی با بازارهای خصوصی

اشتراک در دانلود مقالــه آشنایی با بازارهای خصوصی در دنیای سرمایه‌گذاری، بازارهای خصوصی به سرعت در حال تبدیل شدن به یکی از ستون‌های اصلی رشد اقتصادی هستند. این مقاله با نگاهی جامع به تفاوت‌های بازارهای خصوصی و عمومی، فرصت‌های جذاب

ادامه مطلب >
پیمایش به بالا